موبایل ها را خاموش کنید

به وبلاگ من خوش آمدید

⁦(。•́︿•̀。)⁩

جدا امروز فقط افتاده بودم گوشه خونه و هنوز یه غذای درست حسابی هم نتونستم بخورم 👩🏻‍🦯🕳️💔 صبحونه که هیچی ناهار که گفتم سیب زمینی آب پز میخوام و فقط نصفشو تونستم بخورم شامم که همراه بقیه نخوردم 👩🏻‍🦯🕳️ نمد چم شده فقط الهی زودتر خوب شم چون از همه کار و بار و آزمون و کنکور و اینا افتادم تب و معده درد با هم دیگه بدچیزیه 👩🏻‍🦯🕳️💔
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:26 توسط نویسنده |

⁦◉‿◉⁩

انیمه ی سومالی و محافظ جنگل رو تموم کردم خداااااا یعنی همه چیز این انیمه خیلی خوب بود از گرافیکش تا حس بین کاراکتراش بسی اکلیلی کننده و عر زدنی 🥲
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:26 توسط نویسنده |

هعی :-/

الان جوریم که هر صبح یه حس به فنا رفتگی توسط معده ی گرامی رو دارم 👩🏻‍🦯🕳️ هی هم میخوام پاشم درس بخونم تو این هوا حال کنم با درسام ولی هی نمیشه :/
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:26 توسط نویسنده |

هیق

دیشب مشاورم ویدیوکال گرفت بعد گفت که میخواییم فشرده تر کار کنیم تو این وقت باقی مونده من تو دلم: ایول معده ام: یه لبخند شیطانی هعی دیروزم یهویی واسه چند دیقه رفتم یوتیوب دیدم دونگکیز موزیک ویدیو جدید دارن وقتی دیدم ۶ نفره ان برگانم در آغوش باد به پرواز دراومد بعد که رفتم پروفایل انگلیسی رو چکیدم دیدم بله وونده بخاطر آسیب دیدگی ربات شونه اگه اشتب نگم از گروه رفتهTOT و سه تا عضو جدیدم اومدن تو گروه مونیکم بعد فهمیدم بچم افسرده شده فعلا نیستش آره دیگه بخش
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:26 توسط نویسنده |

بختک

داییم اومده پیشم بهم میگه دیگه رخت خوابتم بیار تو همین خونه جدیدتون بخواب گفتم خوابیدم بختک افتاده روم گفت خودت بختکی 😐😂 ولی راستکی دوبار اینور خوابیدم وقتی خواستم بیدار شم دست و پام سر بود و انگار توی یه خواب دیگه بودم 😬 بعد یه چند ثانیه راستکی میتونستم از خواب بلند شم 😬 هیم یه جوری بود کلا قبلا هم تجربه اش کرده بودم ولی این یکی دوبار مثه اون قبلیا ترسناک نبودن 👩🏻‍🦯🕳️ وای حالا همین قضیه بختک کوچیک که بودم فک میکردم مارمولکا میوفتن رو آدم باعث میشن
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:26 توسط نویسنده |

👩🏻‍🦯🕳️😁

حتی نمیتونم به این فکر کنم که موسیقی اصلا وجود نداشته باشه جهان بدون موسیقی هیچی نداره 👩🏻‍🦯🕳️ هیم این هفته با درسام عشق کردم خیلی درس خوندن حال داد 😁
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:25 توسط نویسنده |

👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯👩🏻‍🦯

کل هفته خوشحال بودم که میگرن بیشعور نیومده اصل امروز اومد سراغم بسی پوکر فیس و خواب آلود بودم تا الان خدا کنه زودتر کارای حیاط خونمون تموم شه دوباره برگردم تو اتاقای اونور ولی این دفه که نقل مکان کنم احتمالا برم تو اتاق رو به حیاط نتش بهتره واسه آزمونام میتونم صبحا هم که زود میرم طلوع خورشیدو ببینم
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:25 توسط نویسنده |

آزمونم گند زدم گندددددددد 😬😬😬😬😬
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:25 توسط نویسنده |

فعلا 😁👋

گفتینوم رو غیر فعال کردم و اینجا رو هم میخوام غیر فعال کنم برای مدتی اما برمیگردم از آینده یه کم خبر دارم چون خودم و رفتارام باعث رقم زدنش میشم هیم با اینکه گفتم اینجا خونمه اما مثل یه سفر دو سه ماهه در نظر میگیرمش امیدوارم که بتونم بعد از این چند وقتی که برمیگردم راضی باشم برگشتم یه خونه تکونی هم باید بکنم بعدشم زبان کره ایمو دوباره با سونبه شروع کنم و انگلیسیمم برم کلاس و از پسرخالمم موتور یاد بگیرم و واسه گواهینامه موتور اقدام کنم عررررررررر ها راستی
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:25 توسط نویسنده |

و سلااااااااااااااااام زندگیییییییی سلااااااام آزادیییییی

عرررررر تموم شدددد تموم شدددد بالاخره آزادی کنکورم تموم شد رفتم سر جلسه خوراکیامو گرفتن بهم ندادن عمومی رو خوب دادم ولی اختصاصی رو نه چون قندم افتاد و خوب با یکی دوتا دونه بیسکوییتی هم از خوراکی خودشون مونده بود وضعیتم خیلی خوب نشد و پلاستیک خوراکیمم برام نیوردن گفتن پایینه ما نمیریم بیاریم😐😐😐😐😐 خداروشکر تموم شد فقط به هر حال خدا کریمه بقیه اش سپردم دست خدا خودش هرچی خیره و صلاحه پیش بیاره امیدم به خودشه هیمممم بالاخره تموم شددددد عررررر کل چیزای
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:25 توسط نویسنده |

صفحه قبل 1 صفحه بعد