بختک
داییم اومده پیشم بهم میگه دیگه رخت خوابتم بیار تو همین خونه جدیدتون بخواب گفتم خوابیدم بختک افتاده روم گفت خودت بختکی 😐😂 ولی راستکی دوبار اینور خوابیدم وقتی خواستم بیدار شم دست و پام سر بود و انگار توی یه خواب دیگه بودم 😬 بعد یه چند ثانیه راستکی میتونستم از خواب بلند شم 😬 هیم یه جوری بود کلا قبلا هم تجربه اش کرده بودم ولی این یکی دوبار مثه اون قبلیا ترسناک نبودن 👩🏻🦯🕳️ وای حالا همین قضیه بختک کوچیک که بودم فک میکردم مارمولکا میوفتن رو آدم باعث میشن
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:26 توسط نویسنده
|